فرزاد ناظم

فرزاد ناظم

فرزاد ناظم

(معاون مدير عامل اُراکل به مدت 10سال ، مدير فني ياهو به مدت 11 سال)

از شما متشکریم که برای این گفتگو حاضر شدید، لطفا از تجربه‌های شخصی خودتان برای ما بگوئید و چون شما در توسعه تکنولوژی نیز خیلی فعال بوده‌اید حتما دیدگاه‌های شما در زمينه توسعه تکنولوژی نیز مطرح مي‌شود.

زاد  : من 13 سالم بود، سال 1975 که سوم راهنمایی را در مدرسه حکیم سنایی در اصفهان تمام کردم و آمدم شمال کالیفرنیا پیش پدرم که چند سالی بود کار قضاوت را در ایران رها کرده بود و آمده بود این جا و به کسب و کار مشغول بود. این جا که آمدم پدرم گفت مدارس این جا آسان است و من را گذاشت کلاس یازدهم! من هم در محیط جدید با مشکلات زبان و فشار دروس مواجه شدم ولی تلاش و کوشش زیادی کردم تا موفق شوم.

دبیرستان را 2 ساله تمام کردم یعنی 15.5 ساله بودم و از همان بدو ورود هم تصمیم گرفتم در عین درس خواندن کار کنم و هزینه‌های خودم را در بیاورم و برای رفتن به کالج و دانشگاه هم روی پای خودم بایستم و البته وقتی دبیرستان را تمام کردم هنوز پول کافی برای رفتن به کالج نداشتم.

دانشگاه پلی‌تكنيك‌كاليفرنيا(كل پلي)

لذا شروع کردم درس‌های عمومی را در کالج‌های مختلف گرفتن و در عین حال کارکردن تا بتوانم استقلال داشته باشم، اول هم نمی دانستم چه رشته‌ای می‌خواهم بخوانم و بالاخره به پزشکی و مهندسی فکر می‌کردم.

و شروع کردم به واحد گرفتن، درس شیمی را که گرفتم یک استاد مصری داشتیم که برخوردهای بدی داشت و یک جوری از شیمی زده شدم و تصمیم گرفتم به رشته‌ای بروم که درس شیمی نیاز نداشته باشد دیدم علوم کامپیوتر چنین رشته‌ای است و علوم کامپیوتر را انتخاب کردم! البته در آن سال‌ها هم هنوز رشته کامپیوتر خیلی جا افتاده ارائه نمی‌شد. متوجه شدم که در پلی تکنیک کالیفرنیا که به کَل پُلی معروف است. علوم کامپیوتر را خیلی کاربردی ارائه می‌دهند که رفتم کَل پُلی ولی واقعا جایگاه خودم را پیدا کرده بودم و واقعا به طور خیلی طبیعی و اریژینال به رشته کامپیوتر و کارهای کامپیوتری علاقه‌مند شدم و خیلی خوب تحصیلاتم را جلو بردم و در 19سالگی لیسانس گرفتم.

 آن قدر اعتماد به نفس نسبت به چیزهایی که یاد گرفته بودم پیدا کردم که اصلا فکر ادامه تحصیل نیفتادم و با علاقة زیاد دنبال کار رفتم و در شرکت رُلم که روی سوئیچ‌های کامپیوتری سیستم تلفن که آن موقع تکنولوژی جدیدی بود کار می‌کردند، مشغول به کار شدم.

رُلم  شرکت خیلی خوبی بود مثل گوگل که این روزها خیلی ها علاقه‌مند به کارکردن در آن هستند همه جور امکانات داشت و همه مشتاق به اشتغال در آن بودند، در بدو ورود یک دوره شش ماهه می‌گذاشتند که به اصطلاح کارآموزی و آماده شدن برای کار بود. در همان ایام، یک شرکت جدید به نام سیدیس از رُلم بیرون آمد که نقش شرکت پیشتاز در توسعة فناوری پلتفرم تلفن کامپیوتری در اوایل دهة 1980 را بازی می‌کرد و من به همکاری با این شرکت جدید دعوت شدم البته بعدها فهمیدم که در واقع چون در دوره شش ماهه پیشرفت خوبی کرده بودم و با ارزیابی‌های به عمل آمده رتبه دوم را کسب کرده بودم به این شرکت دعوت شده ام، مدتی در این شرکت ماندم و خیلی تجربه‌های خوبی کسب کردم، درست همان کارهایی که علاقه داشتم از طراحی سیستم‌ها تا برنامه نویسی و غیره که خیلی کارهای جالبی انجام دادم. در سال 1985 یک استارت آپ جدیدی به اسم اُراکل راه افتاده بود که رفتم به این شرکت جدید.

همان ارُاکل معروف؟!

زاد: بله همان شرکت که بعدها به درجه رشد بالایی رسید و وارد بورس شد و به قول شما شد ارُاکل معروف!

البته اُراکل در همان موقع هم حدود 300 تا کارمند داشت ولی بیشتر در بخش فروش بودند و در بخش فنی جای رشد و کار زیادی وجود داشت. من ده سال و نیم در اُراکل ماندم و تمام وقت روی پروژه‌های ویژه لَری الیسون مدیر عامل اُراکل کار می‌کردم و معاون مدیر عامل در بخش وب و مدیا شدم خیلی کارهای جالبی کردم، می‌دانید آن موقع هنوز خیلی از مؤلفه های تکنولوژی های جدید به طور جداگانه وجود نداشت و بسیاری از مؤلفه ها و سیستم‌ها را باید از پایه طراحی و پیاده می‌کردیم. واقعا پروژه‌های خوبی انجام دادیم. مثلا یکی از پروژه‌های جالب طرح ” شاهراه اطلاعاتی” بود که در اوایل دهة 1990 می‌خواستیم اینترنت پر سرعت را برای سیستم‌های اطلاعاتی و ارائه برنامه‌های ویدئویی و غیره به خانه‌ها بیاوریم. برای چنین سیستمی از سرورها گرفته تا شبکه فیبر نوری و باکس‌هایی که باید در خانه ها می‌گذاشتیم همه را باید خودمان طراحی می‌کردیم و در سال 1994 در دوهزار خانه در شرق انگلیس این پروژه را آزمایشی پیاده کردیم، همان طور که گفتم اوایلِ اینترنت هر طرحی که می‌خواستیم اجرا کنیم باید همة کارهایش را با جزئیات خودمان انجام می‌دادیم و لَری الیسون هم هر چند تمرکزش بر فروش دیتا بیس بود ولی خیلی ایده ‌های متنوع روی اینترنت داشت که روی آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کرد و فکر می‌کرد کسب و کار اُراکل به هر صورت از آن‌ها سود خواهد برد. سال های 1994 و 1995 کم کم اینترنت و کسب و کارهای اینترنتی خیلی رونق گرفت و روبه رشد بود اواخر سال 1995 بود که یکی از این به اصطلاح هِد هانترها از شرکت یاهو با من تماس گرفت و من هم برای مصاحبه به یاهو رفتم، دیدم محیط مناسبی برای من است و فضای جدیدی برای کار و تلاش است و تصمیم گرفتم بروم یاهو، البته به خوشی و با حفظ دوستی از اُراکل جدا شدم هنوز هم با لَری دوستان خوبی هستیم و رفت و آمد داریم، گفتم که وقتی به اُراکل رفتم حدود 300 نفر کارمند داشت و وقتی بعد از حدود یازده سال بیرون آمدم تعداد کارمندان اُراکل به 35000 نفر رسیده بود! و شرکت کاملا رشد کرده بود. به هر صورت در ماه مارچ 1996 کارم را در یاهو شروع کردم. یاهو برای من محیط مناسبی بود، دو نفر موسس داشت که کار را از دانشگاه استنفورد شروع کرده بودند و می‌دانستند به همکاری افراد حرفه ای نیاز دارند ولی هنوز بخش تکنولوژی نداشتند و البته کمتر از یک سال از تاسیس یاهو می‌گذشت و سایت‌های دیگری نظیر اینفوسیک و غیره به موتورهای جستجو معروف شده بودند و یاهو بیشتر به عنوان یک دایرکتوری برای وب شناخته می شد، من در واقع به یاهو ملحق شدم تا بخش تکنولوژی و مهندسی را راه بیاندازم تا تیم تکمیل شود و بتواند کار را همه جانبه جلو ببرد. من به عنوان مدیر فنی شروع کردم و واقعا یاهو به یک غول دنیای اینترنت تبدیل شد! یاهو خیلی سریع رشد کرد و توانست مزیت‌ها و تمایزهای زیادی نسبت به رقبایش پیدا کند زیر ساخت مناسبی برای سرور فارم با استفاده از یک سیستم عامل اپن سورس ایجاد کردیم، پائین بودن هزینه‌ها و قابلیت توسعه سریع، به جلب توجه کاربران زیادی انجامید و البته شرکت هم بالاترین سودآوری را در صنعت اینترنت پیداکرده بود. در سال 1997 سرویس ایمیل یاهو را راه انداختیم که صدها میلیون کاربر به آن پیوستند و به محبوب‌ترین سرویس ایمیل تبدیل شد. علاوه بر این ها، یاهو به پورتال وب تبدیل گردید و به نوعی مدخلی برای ورود به اینترنت بود که منجر به راه اندازی سرویس وب شخصی تحت عنوان مای یاهو شدیم. در فرایند توسعه یاهو بیش از 40 شرکت استارت آپ را که فناوری‌ها یا سرویس‌های مناسبی داشتند خریدیم که موجب شد خدمات یاهو را سریع تر و متنوع تر گسترش دهیم و البته از مذاکره و خرید شرکت‌ها تا مجتمع کردن این تکنولوژی‌های جدید در سیستم یاهو و جذب آدم های جدید که از این شرکت ها به یاهو می پیوستند کار سنگینی بود که همه‌اش را من عهده دار بودم..

 یاهو به بورس سهام پیوسته بود؟

زاد: بله همان طور که گفتم یاهو را دو نفر از دانشجویان دوره دکتری مهندسی برق در استنفورد به نام‌های جری یانگ و دیوید فیلو در استنفورد در سال 1994 راه انداختند که هدف اولیه‌شان راه اندازی یک دایرکتوری برای وب بود و تقریبا یک سال بعد سکویا که از معتبرترین سرمایه گذاران خطرپذیر در درة سیلیکون است در دو مرحله حدود سه میلیون دلار سرمایه برای یاهو فراهم کرد و در 12آوریل 1996 یاهو وارد بورس سهام شد و با ارزش‌گذاری هر سهم به مبلغ 13دلار و با فروش 2.6 میلیون سهم مبلغ 33.8 میلیون دلار به سرمایه‌اش اضافه کرد. و جالب است که ارزش هر سهم یاهو تا حدود 118 دلار هم بالا رفت ولی با ترکیدن حباب دات کام ها در سال 2001 ارزش هر سهم تا حدود 8 دلار هم پائین آمد! اما یاهو همراه با ای بِی و آمازون سه شرکتی بودند که توانستند در بحران دات کام‌ها باقی بمانند و بحران را پشت سر بگذارند و دچار ورشکستگی و از بین رفتن نشوند.

همه می‌دانند در توسعه و بقای یاهو هم شما نقش مهمی داشتید.

زاد: البته من هم نقش ویژه‌ای داشتم و همان طور که گفتم یاهو از این که صرفا یک دایرکتوری باشد به پورتال تبدیل شد و در سال‌های اولیه اینترنت به نوعی درگاه ورودی به وب برای همة کاربران بود و روی این پورتال انواع خدمات و سرویس‌های عمومی مورد نیاز ارائه شد. سرویس جستجو هم می‌دادیم که البته مدتی هم از سرچ گوگل استفاده کردیم.

 هیچ وقت به فکر نوعی هم کاری با گوگل نیفتادید؟

زاد: من در آوریل 2001، لری و سرگی بنیان گذاران گوگل را به مدیران یاهو معرفی کردم تا ایدة خرید گوگل را که در شروع کار بود پیگیری کنیم، لری و سرگی مبلغ 2 میلیارد دلار برای فروش گوگل پیشنهاد کردند ولی یاهو روی مبلغ یک میلیارد ایستاد و مدتی هم به عنوان نماینده دو طرف من و امید کردستانی مذاکره کردیم ولی توافق حاصل نشد!

خیلی جالب است!

زاد: بله جالب است! من کم کم در سال 2007 به فکر بازنشستگی افتادم.

چه طور شد که به فکر بازنشستگی افتادید؟

زاد: من یک فلسفه‌ای دارم و معتقد هستم رهبران هر موج جدید از تکنولوژی با رهبران موج قبلی آن متفاوت خواهند بود، به هر صورت فکر کردم باید کنار بروم. ولی در دورة ده ساله ای که در یاهو بودم بخش مهندسی کارآمدی ایجاد کردم، وقتی من به یاهو پیوستم فقط 6 تا مهندس آن جا مشغول کار بودند و وقتی بیرون آمدم 6000 مهندس داشتیم. علاوه بر این یاهو اولین وب سایتی بود که صدها میلیون بازدید کننده داشت و هیچ وقت از کار نیفتاد. در سال 2007 یاهو ماهیانه حدود 700 میلیون بازدید کننده داشت!

 با بازنشستگی چه طور مواجه شدید؟

زاد: یک بیانیه‌ای در وبلاگ یاهو منتشر کردم و نوشتم: “بعد از 26 سال حضور فعال در این دوره‌ای که تکنولوژی شتاب روز افزونی داشت من فکر می‌کنم وقت کناره‌گیری است! وقتی که به استارت‌آپ‌های جمع و جوری مثل اُراکل و یاهو می‌پیوستم هیچ فکر نمی‌کردم که چه اتفاقاتی در پیش هستند! به دوره ده، یازده ساله اخیر در یاهو هم که نگاه می‌کنم توسعه و پیشرفت آن برایم بسیار شگفت انگیز است، یاهو نقش عمده‌ای در توسعه اینترنت به جایی که امروز رسیده است ایفا کرده است و من بسیار مفتخر هستم که عضوی از تیم خبره و کارآمد یاهو بودم.”

بعد از بازنشستگی چه کردید؟

زاد: دو سالی که به گشت و گذار دنیا و در کنار خانواده بودن با نوشین جان و دو فرزندم گذشت. ولی بعد از آن یک نهادی برای سرمایه‌گذاری در هستة اولیه شرکت‌های نوپا راه انداختم که تا حالا روی بیش از 15 شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌ایم ولی بیش از آن به منتورشیپ برای تکنولوژیست‌های با استعداد می‌پردازم، از مشاوره برای طراحی و معماری فنی یک سیستم تا تدوین استراتژی بازار و یا جلب سرمایه و غیره و همین طور به استارت‌آپ‌هایی که می‌خواهند در شرکت‌های بزرگ ادغام شوند نیز کمک می‌کنم.

 شما با خانم نوشین هاشمی هم در بنیاد هَند (HAND)همکاری می‌کنید؟

زاد: بله من هم عضو هیات امنا آن هستم و با علاقه‌ای که نوشین جان دارد عمدتا از جوان‌های مستعد ایرانی برای ادامه تحصیل در رشتة اقتصاد در دانشگاه‌های طراز اول، حمایت می‌کنیم که موفقیت‌های خوبی داشته‌ایم. در هیات امنای Nueva School هم هستم که می‌خواهند مدرسه جدیدی برای قرن بیست و یکم بنا کنند. عضو هیات مدیره و مشاور شرکت‌های استارت‌آپ جدید که روی آن ها سرمایه‌گذاری می‌کنیم هم هستم، ولی واقعا بیش از همه منتورشیپ برای جوان‌های خلاق که می‌خواهند استارت آپ راه بیاندازند، برایم چالش جالبی است.

 با تشکر بسیار زیاد، قدری هم درباره آینده صحبت کنید، آینده تکنولوژی را در چه جهت‌هایی می بینید؟

زاد: خیلی چیزها به طور موازی در حال جلو رفتن هستند، یکی از زمینه‌های بسیار فعال را زمینه سلامت و پزشکی می‌بینم از نوسازی سیستم‌های بیمارستانی گرفته تا سیستم‌های تشخیص و پیش‌گیری بیماری‌ها و ساختن داروهای جدید بر اساس نیازهای شخصی و همه بر اساس تکنولوژی‌های جدید. موبایل‌ها قطعا در همة سیستم‌ها خیلی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند، جمع‌آوری دیتا از موقعیت‌های محلی به طور زنده و دسترسی به داده‌ها به طور زنده و در حال به وجود آمدن، سیستم‌های تصمیم‌گیری بهینه و جدیدی نیاز دارند که به پردازش داده‌های بزرگ انجامیده است. یک سئوال دیگر این است که محل‌های کار چه تغییراتی خواهند کرد؟ آیا لزوما دیگر باید در محل کار حاضر شویم؟ و بالاخره اینترنت اشیا محیط را بیش از پیش هوشمند می‌سازد و با سیستم هایی مواجه خواهیم بود که به طور دینامیک عمل می‌کنند، بر خلاف سیستم‌های استاتیک فعلی. بله قطعا موج‌های جدید تکنولوژی در راه خواهند بود، موج‌هایی که می‌آیند و همراه خود خیلی چیزها را دگرگون می‌کنند!

 ممنون و سپاس گزاریم.

مصاحبه دكتر يحيی تابش با  مهندس فرزاد ناظم

برگرفته از كتاب شناخت دره سيليكون.- تاليف دكتر يحيي تابش، دكتر محمد مروتي و دكتر محمد اكبرپور

 

پست قبلی

کامران الهیان

پست بعدی

نمایشگاه GITEX

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شروع به تایپ کنید تا پست های مورد نظر خود را ببینید.