کامران الهیان
آقاي الهیان تشکر از این که وقتتان را به ما دادید ما دو تا سوال کلی داریم. یکی این که لطفا شرح حال و تجربیات شخصی خودتان را برای ما بازگو کنید و یکی دیگر هم میخواهیم دیدگاه شما را درباره درة سیلیکون و توسعه فناوری بدانیم. حالا لطفا از تجربیات شخصی خودتان شروع کنید.
الهیان: من در دهة 4918 در دبیرستان البرز با دیسیپلین دکتر مجتهدی درس میخواندم ولی راستش را بگویم خیلی درس خوان نبودم و به درس و مشق علاقه نداشتم و بعضی وقتها هم فکر می کردم بعضی از شیطنتهایم موقعیتم را در مدرسه به خطر انداخته است تا یک فرصتی پیش آمد و پیش قدم یک کار خیر شدم که از بچههای مدرسه و سایر علاقه مندان پول جمع کنم و یک مدرسه در یک منطقه محروم به اسم دکتر مجتهدی بسازیم با موفقیت کار را جلو بردم ولی البته دکتر موافقت نکرد و نام مدرسه را يادگار البرز گذاشتيم و اين به من هم روحيه داد که قدری امور تحصیلی را جدیتر بگیرم. از طرفی هم آبرویی در مدرسه البرز پیدا کردم که خیلی موقعیت خوبی بود. بعد از گرفتن دیپلم با یک وضعیت تحصیلی متوسط برای ادامة تحصیل به آمریکا آمدم و در دانشگاه یوتا در رشتة کامپیوتر و ریاضیات مشغول به تحصیل شدم، باید بگویم که واقعا نظام آموزشی خوبی آن جا حاکم بود و من هم خیلی با علاقه تحصیلاتم را تا فوق لیسانس مهندسی کامپیوتر با موفقیت ادامه دادم و واقعا خیلی چیزها یاد گرفتم و تجربیات خوبی کسب کردم. پس از پایان تحصیلات به Bee Area آمدم و در شرکت hp مشغول کار شدم فکر می کنم سال 1977 بود، در hp هم مراحل موفقیت را پشت سر میگذاشتم و این فرصت هم برایم فراهم شد که در استنفورد هم دورة طراحی مدارهای مجتمع را بگذرانم که خیلی برایم مغتنم بود. بعد در hp طراحی یک تراشه را به عهده من گذاشتند و هر چند که در ابتدا با مشکلاتی مواجه شد ولی کار جلو میرفت و موقعیت خوبی داشتم ولی تصمیم گرفتم شرکت hp را رها کنم و بیایم خودم یک شرکت نوپا راه بیاندازم.
-خیلی جالب است که شما در حالی که در hp موقعیت خوبی داشتید و حتما به طور نسبی حقوق خوبی هم می گرفتید ولی این مخاطره را پذیرفتید و این موقعیت را رها کردید و تصمیم گرفتید کسب و کار جدیدی راه بیاندازید.
الهیان: بله درست است و این نکته قطعا جوهر کارآفرینی است یعنی قدرت ریسک داشتن و به دنبال هدفهای بزرگ بودن. به هر صورت در سال 1981 با چند نفر دیگر شرکت CAE را تاسیس کردیم و من مدیر عامل بودم. در این شرکت روی سیستمهای اتوماسیون کار کردیم که به موفقیتهای زیادی رسیدیم تا این که شرکت در سال 1984 یعنی بعد از سه سال فعالیت، به مبلغ 75 میلیون دلار توسط شرکت تکترونیکس خریداری شد واضح است که خیلی خوشحال بودیم و 75 میلیون دلار در دهه 1980 کم پولی نبود. بلافاصله شرکت سیروس لاجیک را تاسیس کردیم و من عضو هیات موسس و معاون امور اجرایی شرکت بودم، در این شرکت پنج سال به طور مداوم روی طراحی تراشه و مدارهای مجتمع کار کردیم و دستاوردهای بسیار خوبی داشتیم تا بالاخره شرکت در سال 1989 به شرکت سهامی عام تبدیل شد و ارزش گذاری آن به بیش از 150 میلیون دلار رسید. و البته باید بگویم که این شرکت در بورس به 5.3میلیارد دلار هم دست پیدا کرد.
آقای الهیان دو تا نکته قابل توجه است، یکی این که در دهة 1980 درة سیلیکون واقعا درة“سيليكون” بوده و کار طراحی تراشه و مدارهای مجتمع بازار خوبی داشته است و دوم این که همان طور که گفتید این روحیه کارآفرین بودن واقعا مشهود است که پس از موفقیت شرکت اول برای شما تازه اول کار بود و دوباره شروع کردید به کار و فعالیت و راه انداختن شرکت جدید.
الهیان: بله هر دو تا نکته که گفتید درست است، من همیشه می خواستم بالا و بالاتر بروم از هر شکستی هم که حالا برایتان می گویم درس گرفتم که بالاتر بروم. به هر صورت بعد از موفقیت سیروس لاجیک و پول خوبی که به دست آورده بودیم دیگر دست و بالم باز شده بود که به پروژههای بزرگتر فکر کنم در سال 1989 شرکت مومنتا را راه انداختیم و من هم شدم مدیر عامل. ایده بزرگی را دنبال می کردیم، هنوز شبکه و اینترنت و اتصال کامپیوترها به شبکه مطرح نشده بود ولی من برای اولین بار به دنبال فناوری صفحه لمسی رفتم و کامپیوترهای جدیدی طراحی کردیم که به Pentop معرف شد چون نحوة ارتباط به غیر از صفحه کلید از طریق یک قلم لمسی بود، کار خیلی خوب جلو رفت و محصول خیلی خوبی تولید شد که در آن موقع بینظیر بود من و دوستانم و به طور عمده خودم بسیار سرخوش بودیم و با هیجان محصول را
روانه بازار کردیم.
البته شبکه فروش ویژه نداشتیم و از طریق فروشگاههای ارائه دهنده محصولات الکترونیک آن را عرضه کردیم ولی کم کم با عکسالعمل منفی بازار رو به رو شدیم فناوری لمسی که در آیپد غوغا کرد. آن موقع هنوز زود هنگام بود و برای همه بیگانه. به فروشندگان فروشگاههای الکترونیکی هم آموزش می دادیم که به خریداران منتقل کنند.
ولی میدانید که فروشندههای این فروشگاه ها خیلی سریع جا به جا می شوند و لذا خریداران که به طور عمده با فناوری لمسی بیگانه بودند با فروشندگانی نا آشناتر مواجه می شدند و هیچ گونه خدمات پشتیبانی هم برایشان فراهم نکرده بودیم.
“مومنتا” روی جلد چندین نشریه معتبر ظاهر شد.
محصول با شکست تجاری کامل مواجه شد و مرتبا از طرف فروشندگان مرجوع میشد و شرکت به شکست کامل رسید، یک روز متوجه شدم که هیات مدیره بدون حضور من تشکیل جلسه داده و من را از سمت مدیر عاملی خلع کردهاند و اخراج شدهام. طعم شکست را به معنای دقیق کلمه چشیدم، هر چند که واقعا فناوری خوبی توسعه پیدا کرده بود و حتی تعدادی از مهندسهای ما به اپل رفتند که بعدها در تولید آی پد نقش ویژهای یافتند ولی پروژه شکست خورده بود. کار را رها کردم و یک سال دور دنیا گشتم و با یک سری افکار مختلف آشنا شدم و به این جا رسیدم که شکست را هم باید یک موهبت دانست که شاید بعضی مواقع مهم تر از موفقیت برای قدمهای بعدی هم باشد، چرا که با تجربهای که حاصل میشود قدم بعدی خیلی همه جانبهتر به سوی موفقیت برداشته میشود.
در همه امور در زندگی به این امر عقیده داشتهام، یک مرتبه کتف راستم دچار مشکل شد و من که به ورزش تنیس علاقه داشتم شروع کردم به بازی با دست چپ و آن قدر کوشش کردم که با دست چپ هم به خوبی بازی میکردم حالا هم که کتف راستم بهبود پیدا کرده با هر دو دست میتوانم به خوبی بازی کنم که در مقابل بعضی از حریفها، بازی با دست چپ مزیت است.
بسیار جالب است! و این نکته مهمی است که در درة سیلیکون شکست موجب کنار گذاشتن افراد نمیشود و اگر مشتاق باشند شانس مجدد برای آن ها وجود دارد.
الهیان : بله کاملا نکته درستی است بعدها هر وقت فرصت مشاوره دادن برایم پیدا میشد به این نکته تاکید میکردم، یک مرتبه نخست وزیر سنگاپور از من مشاوره خواسته بود، توصیه کردم به آنهایی که یک بار شکست خوردند شانس مجدد بدهید.
نکته در خور تعمقی است. پس از آن کارها چه طور جلو رفت؟
الهیان : سال 1993 بعد از یک سال گشت و گذار دوباره برگشتم و با علاقه و عزم راسخ با توجه به درس هایی که گرفته بودم مجموعهای از شرکتهای جدید را راه اندازی کردم که در آنها به طور عمده عضو هیات موسس بودم و رئیس هیات مدیره هم بودم.
این تجربیات را جمع کردم و یک ونچر کاپیتال راه انداختم به اسم گلوبال کاتالیست که در سال 1999 تا حالا فعال است و مجموعه شرکای قابلی داریم، در سطح بینالمللی و در مراحل مختلف در شرکتهایی که فناوریهای نوآورانه و ارزشمندی ارائه کنند سرمایهگذاری می کنیم و از آن مهم تر آموزش و هدایت و راهبری شرکتهای نوپا است که با علاقه مندی دنبال می کنیم، علاوه بر این ها در کشورهای مختلف از ژاپن و سنگاپور تا اکراین و آذربایجان نسبت به توسعه کارآفرینی و سرمایه گذاری و غیره همکاری دارم.
خیلی خیلی هیجان انگیز است، برایتان آرزوی موفقیتهای بیشتر داریم. آقای الهیان شما همان طور که گفتید از همان دوران دبیرستان به کارهای نیکو کارانه هم علاقه داشتید و پیشتاز بودید، سال های اخیر هم در کارهای نیکوکارانه فعال بودید و همین طور فعالیت های اجتماعی دیگری هم داشتید در این موارد هم ممنون می شویم که توضیح دهید.
الهیان: بله درست است، من فکر میکنم این هم بخشی از زندگی است البته من همیشه به کارهای نیکوکارانه ای علاقهمند هستم که به قول معروف ماهی گیری یاد میدهد نه این که ماهی بذل و بخشش کند، کارهای متعددی کردیم همسرم زهره جان هم در این امور یار و همکار پروپا قرص است. با اسکول آنلاین شروع کردیم که به مدارس کشورهای محروم برای توسعه و آموزش فناوری اطلاعات کمک می کرد بعد ریلف اینتر نشنال را راه انداختیم که موقع زلزله بم هم توانستیم به خانه سازی در روستاهای زلزله زده کمک کنیم بالاخره حالا هم گلوبال کاتالیست فاندیشن را داریم .
خیلی سپاسگزاریم آقای الهیان نکاتی که گفتید بسیار ارزشمند بود و از آنها استفاده خواهیم کرد. اگر خسته نشده اید میخواهیم خواهش کنیم نگاهی هم به روند توسعه فناوری داشته باشید و در این زمینه نیز دیدگاهتان را بیان بفرمائید.
الهیان: من مدلی از اقتصاد نوآورانه در ذهن دارم و فکر می کنم عصر طلایی کارآفرینی را حادث خواهد کرد. مدلی که در این زمینه ساختهام که بعضی از قسمتهای آن را برای شما شرح میدهم. اولین مؤلفه، ارزش افزودة نوآوری در فناوری اطلاعات است که اگر از کارهای یدی شروع کنیم و به سمت اتوماسیون برویم ارزشهای بالاتری حادث میشود. برای روشن شدن این مدل بیایید مثالی را بررسی کنیم. مثلا کار گل دوزی روی پارچه را در نظر بگیریم، اگر کار گل دوزی فقط با سوزن و نخ و به طور دستی انجام شود شاید بیش از روزی چند دلار نتواند ارزش تولید کند ولی به دنبال اختراع چرخ خیاطی مکانیکی، توان تولید و ایجاد ارزش بالاتر رفت، همین طور چرخ خیاطی الکترومکانیکی و بعد الکترونیکی که میتوانست برنامه پذیر باشد، ارزش تولید را بالاتر و بالاتر بردند بعد هم چرخ خیاطی هایی که می توانستند DVD در آنها قرار دهند و طرح هایی که میخواستند را به راحتی پیاده می کردند ارزش های بیشتری تولید کردند، ولی در حال حاضر چرخ خیاطیهایی داریم که یک آی پد درون آنها است و به اینترنت متصل هستند و دیگر کار خلاقانه در طراحی و گل دوزی بی انتها شده است و ظرفیت تولید ارزش نیز بسیار بسیار بالاتر رفته است، میتوانید طراحی ارزشمندی انجام دهید و مستقیما به بازار جهانی عرضه کنید و درآمد کلانی به دست آورید، حالا فکرش را بکنید این روش نوآوری به کمک فناوری اطلاعات را در هر زمینه دیگری نیز میتوانید اعمال کنید، مثلا از عکاسی و طراحی صنعتی گرفته تا موضوعات دیگر و دقت کنید در این زمینه اینترنت است که نقش ویژهای ایفا میکند، چه در زمینة نرم افزار، چه در زمینه محتوا و چه برای ارتباط و دسترسی و شنیدهاید که اینترنت به صورت برای همه، هر زمان، و هر کجا خیلی امور را دگرگون کرده است مثلا عینک گوگل را در نظر بگیرید که چه تحولاتی می تواند پدید آورد و این روزها هم که شنیده اید صحبت از اینترنت اشیا است، دیگر با فناوری IPv6 همه چیز را میتوان به اینترنت متصل کرد و دیگر دنیای جدیدی پدید آمده است که خلاقیت ونوآوری بسیار زیاد و واقعا بیکرانی را طلب می کند و ببینید در توسعه تکنولوژی از هر لایه که بالاتر بروید موج جدیدی از نوآوری پدید می آید که تحول زیادی به همراه دارد، هر چند در سطح هر لایه می توانیم افقی هم حرکت کنیم و نوآوری داشته باشیم ولی هر چه در لایه ها بالاتر برویم نوآوری ها متفاوت هستند و تحول و دگرگونی اساسی پدید می آورند. به هر صورت باید در زمان های مناسب از یک لایه به لایه دیگر رفت و لذا به نظر من مؤلفة مهم بعدی در نظر گرفتن زمان مناسب برای تولید ارزش های خلاقانه است اگر نفر اول باشید که یک نوآوری را مطرح می کنید ارزش های زیادی کسب خواهید کرد ولی اگر حرکت زود هنگامی انجام دهید ممکن است دچار مسئله شوید داستان مومنتا را که برایتان گفتم زودتر از زمان مناسبش بود و به شکست انجامید.
خیلی تشکر می کنیم آقای الهیان با آرزوی موفقیت بیشتر برای شما .__